بی تو خوش نیست دلم ای محرم راز
چه کنم با گل سرخ ؟
چه کنم با دل ناز ؟
تک و تنها چه بگویم به بهار ؟
گر سراغ از تو گرفت چه بگویم به نسیم ؟
« گر بهاران پرسید لاله زار کجاست »
من پر از عطر خوش هم نفسی
تو چرا تنهائی ؟
غمگسار تو کجاست ؟
من و این سینه تنگ من و این پائیزه غم آلود درد
همدم سایه تنهایی خویش بی بهار بی رخ یار
تک و تنها چه بگویم چه بگویم به بهار
بی تو ای راحت جان با دل شیدا چه کنم
با جهانی غم و حسرت تو من چه کنم
عشق و بی تابی من مایه بد نامی توست
با تو پاکیزه تر از گل ، من رسوا چه کنم
در پی گمشده ای گرد جهان میگردم
ای خدا گر نشد این گمشده پیداچه کنم
مردمان قطره آبی به کف و آرند و خوشند
من که مردم از عطش از لب دریا چه کنم
گرچه امروز مرا نیست زین فردایی
گرنبندم دل از امرو ز با فردا چه کنم
روی برتافت زمن آنکه جهان هست
بعد از این گر نکنم پشت به دنیا چه کنم
نوشته شده در چهارشنبه 89/5/20ساعت 7:6 صبح  توسط مهفام
نظرات دیگران()