سراب رد پای تو کجای جاده پیده شد
کجا دستا تو گم کردم که پایان من اینجا شد
کجای قصه خوابیدی که من تو گریه بیدارم
که هر شب حرم دستاتو به آغوشم بدهکارم
تو با دلتنگیای من تو با این جاده همدستی
تظاهر کن ازم دوری تظاهر میکنم هستی
تو آهنگ سکوت تو به دنبال یه تسکینم
صدایی تو جهانم نیست فقط تصویر میبینم
یه حسی از تو در من هست که میدونم تو رو دارم
واسه برگشتنت هر شب درارو باز میزارم
پ ن : این پست رو با گریه نوشتم ... واسم دعا کنید خیلی این روزا حالم بده