احساس خسته

                                              م ـ امید

                                        مهدی اخوان ثالث  

1ـ سال هایی چند پس از کودتای 28 مرداد سال 1332 هجری ی شمسی ، مهدی اخوان ثالث ، شاعر روزهای خسته گی و درد ، خود را مزدشتی خواند . او اعلام کرد زردشت و مزدک را در دل و دنیای خویش آشتی داده و بر حاصل این آشتی پیام های بودا و مانی را نیز افزوده است
پناه به مزدشت واکنش‌ مردی تنها به زمانه‌ای پر جور و زخم بود؛ واکنش‌ مردی که مزدک‌های زمانه‌اش‌ را عارف می‌خواست؛ مانی‌های زمانه‌اش‌ را عادل. پیامبرانی که پیش‌از‌آن‌که شمشیر در راه عشق کشند، آن‌چه در سر دارند بنهند، آن‌چه در کف دارند بدهند و آن‌چه بر آن‌ها آید نجهند. مهدی اخوان‌ثالث نیک‌پنداری‌ی زردشت، عدالت­جویی‌ی مزدک و بی‌نیازی‌ی مانی را یک‌جا می خواست. بازگشت او به سوی شرفِ طبیعی و خانه‌ی پدری نشان نیاز به جهانی دیگر بود؛ نیاز به سروری‌ی نیکانی رسته از بندِ هرچه هست. افلاطون گفته بود مدینه‌ی فاضله آن جا است که مردان خوب حکم می‌رانند و مهدی اخوان ثالث همه‌ی خوب­ها را گرد‌آورده بود تا مدینه‌ی فاضله‌ای در دل بر‌پا کند که جهان را امید رستگاری نبود.

واکنش مهدی اخوان ثالث‌ به جهان، واکنش‌ انسانی بود که از بدعهدی‌ی رؤیافروشان زخم‌ها به دل و شانه داشت؛ از بدعهدی‌ی رؤیافروشانی که رؤیاهای بزرگ را به برگِ امانی فروخته بودند و از صدایشان هیچ نمانده بود، مگر آه حسرتی که از گلوی در‌راه‌مانده‌گان برمی‌خواست. مهدی اخوان‌ثالث طراوت مدینه‌ی فاضله‌ی دل‌اش‌ را پادزهر اندوه بدعهدی‌ها می‌خواست. تاریخ اما در بد‌هیبت‌ترین لحظه‌هایش‌، چنان در شعر او نشسته بود، که از حاکمان مدینه‌ی فاضله‌ی دل‌اش‌ نیز کاری برنیامد.

حاشیه 1:این متن طی 7 پست نوشته خواهد شد

حاشیه 2:منبع hylit.net


نوشته شده در  پنج شنبه 89/5/21ساعت  10:44 صبح  توسط مهفام 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
حرف دل
زیبا ترین های 2010به بیان تصویر
طنز ازدواج
شوهر شناسی سنتی
طنز ضد اقایون
[عناوین آرشیوشده]