نقد ادبی-5
بیژن باران
080610
انواع نقد:
1. تفسیری- ساده ترین نوع که هر کلمه، خط، مفصل شعر را نقاد تاویل میکند. معمولا با به به یا نفرین همراه است. این نوع نقد شخصی بوده بیشتر برای بازارگرمی یا از روی احساسات نگاشته میشود.
2. ساختاری – شیوه های عمومی و نظری را بر یک مفوله مانند شعر، شاعر، کتاب منطبق کرده تا نوآوریهای آن استخراج شود. این نوع نقد علمی بوده لذا از ذم و لعن، نظرات شخصی نقاد بدور است.
3. تطبیقی یا تاریخی- تجزیه یک مقوله ادبی به اجزای منطقی یا زمانی برای قیاس و استنتاج.
هدف شعر چیست؟ ارضای حس زیبایی در انسان. زیبایی چیست؟ در یونان تناسب پرسپکتیو بود. در شرق -چین، هند، ایران- رنگ و حرکت است: قالی، مینیاتور، کاشیکاری. تناسب 3 عنصر القای معنی، ایجاد احساس، ترکیب کلامی اوج شعر است. نمونه کلاسیک حافظ و در شعر نو فروغ. اگر شعری با الفاظ، دقیقتر، با حرف و هجاها احساسی را در خواننده برانگیزد؛ میتوان آنرا در ژانر شعری قرار داد. در این نوع شعر ایجاز با کوتاهی لحظه متناسب است. این گونه شعر امکان ساختار روایتی نداشته؛ بیشتر از چند مفصل کوتاه نیست.
احساس معمولا از طیفی ساخته شده با اجزای همسایه؛ که گاهی از یک احساس تا متضاد آن را در بر می گیرد. پس در پاره ای موارد با عدم ایقان، نامطمئنی، حدسیات، تقریب، گمانه زنی در خواننده و نقاد همراه است. واکنش احساسی به احساس شاعر با واسطه شعری دربرگیرنده اینهاست: غم، ترس، آز، تنهایی، غیض، شادی، حشر، نفرت، حسودی، خشم، ستیز، مهر، عاطفه.
چگونه یک احساس را شاعر در شعر انتقال میدهد؟ این روال ناخودآگاه بوده، مانند پایین آمدن از پله ها- نیازی به اندیشدین ندارد. صرفا یک هسته ی فکری را کلامی میکند. این کلام در صوت یا خط حفظ می شود که معمولا ویرایش و خاتمکاری میشود. نقاد روال تولید شعر را باز می کند، هم برای شاعر و هم به خواننده علل و دلایل انتقال احساس را تشریح میکند. پس تشریح شگردهای لفظی کلید این انتقال احساس از طریق کلام میباشد.
در تجارت گفته شده که در محاوره کسبی 65% معنی در وجنات و حرکات ناطق است و 35% در کلام. از اینرو از عهد باستان تا قرن چدید معاملات حضوری انجام میشوند. شعر احساس برای خواننده خاص است نه عام. پس دایره نفوذ اجتماعی محدود دارد. بهترین این گونه اشعار در حاشیه تاریخی مکاتب ادبی میمانند؛ در نهایت پانویسی در تاریخ ادبیات میشوند.
چرا شاعر شعر ناب می گوید؟ این نوع شعر اغلب یک مرحله از آزمون شاعری بوده. ولی گاهی یک شاعر عمر خود را در این نوع شعر می گذراند. در این مورد باید کنکاش شود تا اصحاب شعر ناب را در سیر انکشاف شعر نو با دایره نفوذشان و دوام آنها محک زد. عموما این نوع شاعران نیمه راه شاعری را ول می کنند، میروند پی حرفه دیگری. شخصیت این گونه شاعران باید مداقه شود. یک ارزیابی سرانگشتی تاریخی نامها و خصایل عمومی آنها را از حافظه در اینجا می آید. این داده ها باید در فرصت دیگری با مکتوبات دیگر ارزیابی شوند. نامها: هوشنگ ایرانی، اسماعیل شاهرودی، چندتا دیگر.
در اواخر دهه 20 دو اتفاق در حوزه شعر روشنفکری روی میدهد. اگرچه اثرات آنی ندارند ولی در دهه بعد، شعر نو ایران را برای همیشه دگرگون میکنند. اتفاق نخست این بود که عدهای ازشاعران جوان نیمایی، وزن را از شعر خود حذف میکنند؛ به نثر شعر مینویسند. موجهترین شاعر در این میان احمد شاملو است که روزنامه نگار و مترجم نیز بود.
اتفاق دوم، بازگشت هوشنگ ایرانی از فرانسه و انتشار اشعار سوررئالیستی در نشریه خروس جنگی است. او که در فرانسه درس خوانده؛ از نزدیک با دادائیسم و سوررئالیسم آشنا است. علیه اشعار نمادگرای نیما و شعر رمانتیک سنتگرای جدید قیام میکند. مقالاتی مینویسد. شعرهای دیگران را ارتجاعی می خواند. او مدافع و مبلغ جریان سیال ذهن و بیزار از هرگونه تعهدی در شعر است. به هیچ اصل از پیش ساختهای معتقد نیست. وزن، قافیه و معنای اجتماعی را رها میکند. توجهی به ساختمان شعر، واژه و دستور زبان ندارد. بخاطر ترکیب جیغ بنفش که در سطری از یکی از اشعارش به کار رفته است، شعر او را جیغ بنفش نام گرفت. جیغ بنفش، اگرچه از دههای بعد تا امروز، با نامها وشکلهای مختلف، یکی از محبوبترین انواع شعرهای نو فارسی در حوزه روشنفکری میشود، ولی در اوایل دهه سی، هنگام انتشار، در حمله همهجانبه و همدلانه سنتگرایان و نوپردازان - نیمایی و نوقدمایی- خاموش میشود؛ تا دههای بعد سر برنمیدارد. منبع 1
اسماعیل شاهرودی 1304 – 1360از دامغان، دوره دبستانی و دبیرستانی را در دامغان و شاهرود به پایان رساند. سپس برای ادامه تحصیل و یافتن کار به تهران آمد. چندی آموزگار کارمند و دبیر دبیرستانها بود. در همان حال سرگرم آموختن رشته نقاشی در دانشکده هنرهای زیبا و رشته تاتر و روزنامه نگاری در دانشکده های دیگر شد. سپس چندی در بخش فارسی دانشگاه عیگره هند معلم ادبیات معاصر ایران بود. آنگاه به ایران بازگشت. با سمت کارشناس فرهنگی در کمیسیون ملی یونسکو و نیز رابط ادبیات و هنرهای تصویری در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران به کار مشغول شد. منبع 2
خصایل اصحاب اتفاق دوم: کمی حافظه و عمق اندیشه، جنجالی بودن، شهوت، شهرت طلبی، تنبلی، خوشگدرانی، اهل مکتب و دستک راه انداحتن، فتوا، بیانیه، هوچیگری دیگران، ارتزاق دولتی، عادت به تمتع ریخت و پاش دولتی، قشرق در باره فرنگ و انداحتن نامهای اروپایی در محاورات کم معنی و نامربوط. گاهی اشعار آنها در مکتب جلق نه خلق قرار دارد. مبارزه با سانسور آنها هم از جهت آزادی هرزگی است. در محافل شهری جلو دوربین چپ و راست ژست میگیرند.
این نوع شاعران شبیه برادران کمپرادورشان در پاساژهای خیابان نادری و استامبول ند که حراجی پوشاک زنان را میخوانند. این نوع شعر در نهایت خطی خوب در شعر دارد. امکان روایت، وزن، ساختار درونی ندارد. با سنت شعری فارسی بیگانه است. نحو و ترتیب کلامی مهجور دارد. اگرچه شعر خواص محدودیت طرفدار دارد. ولی بهرجهت در فردگرایی امروزین محلی از اعراب دارد. در زدودن خشونت از شعر کاربرد دارد. البته شیوه های کاربردی در این گونه شعر نوین بوده با صناعتهای سنتی تفاوت دارند.
**
در شعر جهانی 4 نوع وزن است: هجایی (فارسی باستانی/ شعر عامی- آذری- فرانسوی- ایتالیایی- اسپانیایی). تاکیدی (انگلیسی-یونانی-رومی/لاتین). تاکیدی-هجایی (روسی-آلمانی؟). عروضی (فارسی-عربی). نیز وزن 2 گونه است: تکراری-سنتی و مکالمه-آزاد. در شعر فارسی کمابیش این 4 نوع و 2 گونه را میتوان یافت. در شعر عروضی هجاها طول زمانی/ تونیک / بلند-کوتاه دارند.
نمونه هایی در شعر فارسی از 4 نوع وزن: هجایی- دیشب که بارون اومد/ یارم لب بوم اومد. ص. هدایت. عروضی- توانا بود هر که دانا بود. فردوسی. تاکیدی- تن آدمی شریف است بجان آدمیت/ نه همین لباس زیباست نشان آدمیت. سعدی. تاکیدی-هجایی- بماناد. 2 گونه وزن: تکراری- رباعی- غزل. مکالمه- آزاد – شاملو
شعر هدایت هر مصراع 7 هجا دارد.شعر فردوسی با وزن <فاعلاتن،فاعلاتن،فاعلات > است. در مصرع سعدی تاکید بر <نه> در مصراع 2م معنی را قطرا متضاد می کند. این شعر عروضی -تاکیدی لزوم تاکید مکالمه ای و مطایبه را نشان میدهد. نمونه تاکیدی- هجایی را خواننده شاید بیابد.
منابع.
www.persian-language.org/group/Article.asp?ID=55&P=22
www.avayeazad.com/poet/shahroodi.htm