احساس خسته
سعید سلطان پور

زیر شب



باصدایی پر از خارو زخم

با صدایی پر از جراحت های تجربه

نعره می کشم،

آیا دریای خارو خون را می بینی؟


با حنجره ای خونین

نعره کشیدم

آیا صدای زخم را شنیدی؟



مشت هایم را بر شب کوفتم

شب،

سرسخت،

ایستاد!



زیر شب

چون ستوری زخمی

سم بر زمین کوفتم

و گریستم!





ستاره

ویران بود

هیچکس ضجه های خون را نشتید.

با حنجره ای خونین

نعره کشیدم

هیچکس باران خون را ندید!



زیر شب

و زیر ابر

ای عظیم ترین فریاد

بگذار تو را چنان برکشم

که به قلب ستارگان

پرتاب شوم!



با صدایی پر از خارو خشم

در انقلاب خون

بدیدارم بیا!

نوشته شده در  پنج شنبه 89/5/28ساعت  9:30 صبح  توسط مهفام 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
حرف دل
زیبا ترین های 2010به بیان تصویر
طنز ازدواج
شوهر شناسی سنتی
طنز ضد اقایون
[عناوین آرشیوشده]