احساس خسته


از حصیر شیخ آید دم به دم بوی ریا

چاره‌یی براین ریا و بوریا باید نمود

محمد فرخی یزدی شاعری است که قلمش را برای ترویج و دفاع از آزادی و انقلاب به‌کار گرفت. شعر فرخی، فراخوانی برای آزاد زیستن و مبارزه برای تحقق آزادی است. شعر او از سویی وصف حال رنجدیدگان و محرومین جامعه و بازتاب خشم وخروش آنها علیه بی‌عدالتی و استثمار است؛ از سوی دیگر افشاگر ستم و سرکوبی حاکمان و مرتجعان ضدمردمی.

تپیدنهای دلها ناله شد، آهسته آهسته

رساتر گر شود این ناله‌ها، فریاد می‌گردد

ز اشک و آه مردم بوی خون آید، که آهن را

دهی گر آب و آتش، دشنه فولاد می‌گردد

دلم از این خرابیها بُـوَد خوش، زانکه می‌دانم

خرابی چون که از حد بگذرد، آباد می‌گردد

ز بیداد فزون آهنگری گمنام و زحمتکش

علمدار و عَـلَم، چون کاوة حداد می‌گردد

به ویرانیِ این اوضاع، هستم مطمئن، زانرو

که بنیان جفا و جور، بی بنیاد می‌گردد

نوشته شده در  پنج شنبه 89/5/28ساعت  9:30 صبح  توسط مهفام 
  نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
حرف دل
زیبا ترین های 2010به بیان تصویر
طنز ازدواج
شوهر شناسی سنتی
طنز ضد اقایون
[عناوین آرشیوشده]